فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Contaminant

kənˈtæmɪnənt kənˈtæmɪnənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    contaminants

معنی

  • noun
    آلودگر، جسم آلوده، ملو‌، آلوده‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد contaminant

  1. noun One that contaminates
    Synonyms: contamination, pollutant, adulterant, impurity, adulterator, contaminator, poison

ارجاع به لغت contaminant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contaminant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contaminant

لغات نزدیک contaminant

پیشنهاد بهبود معانی