فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contaminant

kənˈtæmɪnənt kənˈtæmɪnənt

شکل جمع:

contaminants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

شیمی آلاینده، ماده‌ی آلوده‌کننده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Scientists are studying how to remove the contaminant from the soil.

دانشمندان درحال بررسی چگونگی حذف آلاینده از خاک هستند.

The lab detected a harmful contaminant in the water supply.

آزمایشگاه ماده‌ای آلوده‌کننده‌ی مضر را در منبع آب شناسایی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contaminant

  1. noun one that contaminates
    Synonyms:
    poison pollutant impurity contaminator contamination adulterant adulterator

ارجاع به لغت contaminant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contaminant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contaminant

لغات نزدیک contaminant

پیشنهاد بهبود معانی