صفت تفضیلی:
more pivotalصفت عالی:
most pivotalمحوری، اساسی، مؤثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pivotal shaft
میلهی محوری
one of the pivotal events in the history of Iran
یکی از رویدادهای سرنوشتساز در تاریخ ایران
He holds a pivotal position in this company.
در این شرکت یک مقام کلیدی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pivotal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pivotal