با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Focal

ˈfoʊkl ˈfəʊkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد focal

  1. noun
    Synonyms: centrum, cynosure, epicenter, focus, nidus, nucleus, omphalos, point, umbilicus
  2. adjective
    Synonyms: central, important, main, nucleus, principal

Collocations

  • focal point

    1- نکته‌ی اصلی، مطلب مهم 2- نقطه‌ی کانونی

ارجاع به لغت focal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «focal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/focal

لغات نزدیک focal

پیشنهاد بهبود معانی