با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Epicenter

ˈepəˌsentər ˈepəˌsentə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    زمین‌شناسی مرکز زمین لرزه، مرکز زلزله
  • noun
    (مجازی) کانون، مرکز
    • - The epicenter of this earthquake was ten kilometers north of Ghom.
    • - مرکز این زمین‌لرزه در ده کیلومتری قم قرار داشت.
    • - ancient Rome, that epicenter of world power
    • - روم باستان، آن میان‌گاه قدرت جهانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت epicenter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epicenter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/epicenter

لغات نزدیک epicenter

پیشنهاد بهبود معانی