دین قدح آب مقدس (در ورودی کلیسا)
The priest blessed the stoup before the service began.
قبلاز شروع مراسم، کشیش قدح آب مقدس را متبرک کرد.
I accidentally knocked over the stoup and spilled the holy water.
من تصادفا به قدح آب مقدس خوردم و آب مقدس را ریختم.
تنگ، جام، سبو، قدح، پیمانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The stoup was made of stone and had intricate carvings.
تنگ از سنگ ساخته شده بود و دارای کندهکاریهای پیچیده بود.
The stoup was carved from marble.
جام از سنگ مرمر حک شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stoup» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stoup