فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Propulsion

prəˈpʌlʃn prəˈpʌlʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    propulsions

معنی و نمونه‌جمله

noun
نیروی محرکه، خروج، دفع، پیش راندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the propulsion of a rocket
- پیشرانی موشک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propulsion

  1. noun force
    Synonyms:
    power strength energy effort pressure muscle drive push thrust speed velocity momentum impulse tension stress punch horsepower steam full head of steam

Collocations

ارجاع به لغت propulsion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propulsion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/propulsion

لغات نزدیک propulsion

پیشنهاد بهبود معانی