گذشتهی ساده:
comfortedشکل سوم:
comfortedسومشخص مفرد:
comfortsصفت تفضیلی:
more comfortingصفت عالی:
most comfortingآرامبخش، دلگرمکننده، تسلیبخش، آرامشبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I found her words very comforting.
حرفهاش آرومم میکرد.
Hot soup is very comforting on a cold winter's day.
سوپ گرم در روزهای سرد زمستان بسیار تسلیبخش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comforting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comforting