Comfortingly

ˈkʌmfərt̬ɪŋli ˈkʌmfətɪŋli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور آرام‌بخش، به‌طور دلگرم‌کننده، به‌طور تسلی‌بخش، به‌طور آرامش‌بخش، به‌طور راحت
    • - They didn’t breath comfortingly in the middle of the night.
    • - آن‌ها در نیمه‌های شب به‌طور راحت نفس نمی‌کشیدند.
    • - "It'll be all right," she said comfortingly.
    • - او به‌طور دلگرم‌کننده گفت: «همه‌چیز درست می‌شود.»
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد comfortingly

  1. adverb In a comforting or consoling manner
    Synonyms: consolingly

لغات هم‌خانواده comfortingly

ارجاع به لغت comfortingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comfortingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comfortingly

لغات نزدیک comfortingly

پیشنهاد بهبود معانی