بهطور آرامبخش، بهطور دلگرمکننده، بهطور تسلیبخش، بهطور آرامشبخش، بهطور راحت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They didn’t breath comfortingly in the middle of the night.
آنها در نیمههای شب بهطور راحت نفس نمیکشیدند.
"It'll be all right," she said comfortingly.
او بهطور دلگرمکننده گفت: «همهچیز درست میشود.»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comfortingly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comfortingly