با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unconsidered

ˌʌnkənˈsɪdərd ˌʌnkənˈsɪdəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرقابل‌ملاحظه، بی‌ملاحظه، بی‌توجه، نسنجیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a hasty unconsidered remark
- حرف شتاب‌آمیز و نسنجیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unconsidered

  1. adjective Without proper consideration or reflection
    Synonyms: inconsiderate, undescried
  2. adjective Characterized by unthinking boldness and haste
    Synonyms: brash, foolhardy, harum-scarum, hasty, headlong, hotheaded, ill-considered, impetuous, improvident, impulsive, incautious, madcap, precipitant, precipitate, rash, reckless, slapdash, temerarious, imageless, unconceived, unconceptualized, unimaged, unminded, unscanned, unsearched, unsifted, unweighed

ارجاع به لغت unconsidered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unconsidered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unconsidered

لغات نزدیک unconsidered

پیشنهاد بهبود معانی