(بهطور) ناآگاهانه، ناخودآگاه، ناخواسته، بیاختیار، ندانسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His hand reached out unconsciously to the glass.
دستش بیاختیار بهسمت لیوان دراز شد.
He unconsciously avoided looking at the manager during the conversation.
او بهطور ناخودآگاه از نگاه کردن به مدیر درحین مکالمه، اجتناب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unconsciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unconsciously