فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stimulative

ˈstɪmjʊlətɪv ˈstɪmjʊlətɪv

توضیحات:

همچنین می‌توان از stimulatory به‌جای stimulative استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

محرک، برانگیزاننده، تحریک‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His stimulative ideas contributed significantly to the project's success.

ایده‌های برانگیزاننده او کمک قابل توجهی به موفقیت پروژه کرد.

The teacher introduced a stimulative discussion to engage the students.

معلم یک بحث تحریک‌کننده برای درگیر کردن دانش‌آموزان ارائه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The stimulatory effects of caffeine can enhance focus and alertness.

اثرات محرک کافئین می‌تواند تمرکز و هوشیاری را افزایش دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت stimulative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stimulative

لغات نزدیک stimulative

پیشنهاد بهبود معانی