امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Superstition

ˌsuːpərˈstɪʃn ˌsuːpəˈstɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    superstitions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    خرافه (اعتقاد غیرمنطقی و ثابت‌نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی)
    • - Superstition often stems from a fear of the unknown.
    • - خرافه اغلب از ترس از ناشناخته‌ها ناشی می‌شود.
    • - According to superstition, if you walk under a ladder it brings you bad luck.
    • - طبق خرافات اگر زیر نردبان راه بروید، برایتان بدشانسی می‌آورد.
    • - superstitions related to number thirteen
    • - خرافات مربوط به عدد سیزده
    • - It is important to recognize that superstitions have no scientific basis.
    • - باید دانست که خرافات مبنای علمی ندارند.
    • - His belief in superstitions caused him to avoid black cats.
    • - اعتقاد او به خرافات باعث شد از گربه‌های سیاه دوری کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superstition

  1. noun belief in sign of things to come
    Synonyms: false belief, fear, irrationality, notion, shibboleth, unfounded fear
    Antonyms: fact, reality, truth

ارجاع به لغت superstition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superstition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superstition

لغات نزدیک superstition

پیشنهاد بهبود معانی