امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Marshland

    ˈmɑːrʃlænd ˈmɑːʃlænd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    سرزمین باتلاقی، سرزمین مردابی، لش‌آبگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد marshland

    1. noun A usually low-lying area of soft waterlogged ground and standing water
      Synonyms:
      marsh fen bog mire morass muskeg quag quagmire slough swamp swampland wetland fenland

    ارجاع به لغت marshland

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «marshland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marshland

    لغات نزدیک marshland

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid