آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Wilderness

ˈwɪldərnəs ˈwɪldənəs

توضیحات:

همچنین می‌توان از the wild به‌ جای wilderness استفاده کرد.

معنی wilderness | جمله با wilderness

noun singular countable C2

جغرافیا طبیعت دست‌نخورده، سرزمین بکر، سرزمین دورافتاده

In the heart of the wilderness, nature's beauty reigns supreme.

در قلب طبیعت دست‌نخورده، زیبایی طبیعت حاکم است.

The wilderness was filled with untouched beauty and rugged terrain.

سرزمین بکر پر از زیبایی دست‌نخورده و زمین ناهموار بود.

noun singular countable

جغرافیا وحش‌بوم، طبیعت وحش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The wilderness is teeming with diverse flora and fauna.

طبیعت وحش مملو از گیاهان و جانوران متنوع است.

Exploring the wilderness can be both exhilarating and challenging.

کاوش در وحش‌بوم می‌تواند هم هیجان‌انگیز و هم چالش‌برانگیز باشد.

noun countable

جغرافیا بیابان، صحرا، سرزمین غیرمسکونی

There is nothing but wilderness between here and the next town.

بین اینجا و شهر بعدی چیزی جز بیابان برهوت وجود ندارد.

For forty days he wandered in the wilderness.

او چهل روز در صحرا سرگردان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wilderness

  1. noun forest
    Synonyms:
    woods jungle bush wilds wild sticks boonies boondocks outback hinterland back country primeval forest wasteland waste no-man's land barrens badland desert
    Antonyms:
  1. noun uninhabited area
    Synonyms:
    desert waste wasteland wild forest jungle bush sticks back country boondocks outback barrens hinterland middle of nowhere badland back of beyond primeval forest
    Antonyms:

سوال‌های رایج wilderness

معنی wilderness به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «wilderness» در زبان فارسی به «طبیعت دست‌نخورده» یا «سرزمین بکر و دست‌نخورده» ترجمه می‌شود.

«Wilderness» به مناطقی از زمین گفته می‌شود که فاقد سکونت انسانی قابل توجه بوده و طبیعت در آن به شکل بکر و دست‌نخورده باقی مانده است. این مناطق می‌توانند شامل جنگل‌های انبوه، کوهستان‌ها، دشت‌های وسیع، بیابان‌ها و باتلاق‌ها باشند. ویژگی اصلی wilderness این است که فعالیت‌های انسانی حداقل تأثیر را بر آن گذاشته‌اند و محیط زیست به صورت طبیعی و خودتنظیم عمل می‌کند.

از نظر محیط زیست و اکولوژی، «wilderness» اهمیت بالایی دارد زیرا زیستگاه طبیعی بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی است. این مناطق به حفظ تنوع زیستی، چرخه‌های طبیعی و تعادل اکوسیستم کمک می‌کنند. علاوه بر این، wilderness به عنوان منبعی برای تحقیق علمی و مطالعات زیست‌محیطی نیز به کار می‌رود، زیرا شرایط طبیعی آن امکان بررسی فرآیندهای اکولوژیکی بدون دخالت انسان را فراهم می‌آورد.

در ادبیات و فرهنگ، wilderness اغلب به عنوان نماد آزادی، تنهایی، ماجراجویی و حتی چالش‌های انسانی تصویر می‌شود. نویسندگان و شاعران از آن برای بیان تجربه‌های عاطفی، رشد شخصی یا مواجهه با ناشناخته‌ها بهره می‌برند. در این کاربرد، wilderness نه تنها یک مکان جغرافیایی، بلکه فضایی استعاری برای کاوش، خودشناسی و مواجهه با محدودیت‌ها و ترس‌ها است.

از نظر اجتماعی و تفریحی، wilderness فرصت‌هایی برای گردشگری ماجراجویانه، کوهنوردی، کمپینگ و ورزش‌های خارج از شهر فراهم می‌کند. حضور در چنین محیط‌هایی به افراد امکان می‌دهد از زندگی شهری فاصله گرفته، آرامش ذهنی پیدا کنند و ارتباط مستقیم با طبیعت برقرار نمایند. این تجربه‌ها نه تنها لذت‌بخش هستند، بلکه حس احترام به طبیعت و اهمیت حفاظت از محیط زیست را نیز تقویت می‌کنند.

«wilderness» مفهومی چندبعدی است که هم معنای طبیعی و زیست‌محیطی دارد و هم کاربردهای فرهنگی، ادبی و تفریحی. شناخت دقیق این واژه و کاربردهای آن به درک بهتر طبیعت، اهمیت حفظ محیط زیست و نقش آن در تجربه‌های انسانی کمک می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه یک مکان بکر می‌تواند هم منبع علمی و هم الهام‌بخش فرهنگی باشد.

ارجاع به لغت wilderness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wilderness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wilderness

لغات نزدیک wilderness

پیشنهاد بهبود معانی