همچنین میتوان از the wild به جای wilderness استفاده کرد.
جغرافیا طبیعت دستنخورده، سرزمین بکر، سرزمین دورافتاده
In the heart of the wilderness, nature's beauty reigns supreme.
در قلب طبیعت دستنخورده، زیبایی طبیعت حاکم است.
The wilderness was filled with untouched beauty and rugged terrain.
سرزمین بکر پر از زیبایی دستنخورده و زمین ناهموار بود.
جغرافیا وحشبوم، طبیعت وحش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wilderness is teeming with diverse flora and fauna.
طبیعت وحش مملو از گیاهان و جانوران متنوع است.
Exploring the wilderness can be both exhilarating and challenging.
کاوش در وحشبوم میتواند هم هیجانانگیز و هم چالشبرانگیز باشد.
جغرافیا بیابان، صحرا، سرزمین غیرمسکونی
There is nothing but wilderness between here and the next town.
بین اینجا و شهر بعدی چیزی جز بیابان برهوت وجود ندارد.
For forty days he wandered in the wilderness.
او چهل روز در صحرا سرگردان بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wilderness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wilderness