آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Squarely

ˈskwer ˈskweəli

معنی squarely | جمله با squarely

adverb

به‌طور قائم، به‌طور عمودی، به‌طور مستقیم، مستقیماً، درست

put the blame squarely on somebody

کاسه کوزه‌ها را سر کسی شکستن، تقصیرها را به گردن کسی انداختن

adverb

منصفانه، با انصاف، از روی انصاف، با صداقت، صادقانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adverb

رو در رو، روبرو، مقابل

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد squarely

  1. adverb with precision or absolute conformity
  1. adjective honorably
  1. adverb firmly and solidly
    Synonyms:
  1. adverb in a straight direct way
    Synonyms:

ارجاع به لغت squarely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squarely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squarely

لغات نزدیک squarely

پیشنهاد بهبود معانی