با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Square-toed

skwer-toʊd skweə-təʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پنجه‌مربعی، پنجه‌چهارگوش (کفش)
- The square-toed shoes were not only stylish but also incredibly comfortable.
- کفش‌های پنجه‌مربعی نه تنها شیک بلکه فوق‌العاده راحت بودند.
- He decided to purchase a pair of square-toed dress shoes to wear to the formal event.
- تصمیم گرفت یک جفت کفش مجلسی پنجه‌چهارگوش بخرد تا در مراسم رسمی بپوشد.
adjective
کهنه‌پرست، قدیمی‌مسلک، محافظه‌کار (شخص)، محافظه‌کارانه (رفتار و غیره)، ازمدافتاده، قدیمی (لباس و غیره)
- The square-toed professor insisted on using outdated teaching methods.
- استاد قدیمی‌مسلک اصرار داشت که از روش‌های تدریس قدیمی استفاده کند.
- The square-toed shoes he wore were a clear indication of his old-fashioned style.
- کفش‌های ازمدافتاده‌ای که او می‌پوشید، نشانگر استایل قدیمی او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد square-toed

  1. adjective Exaggeratedly proper
    Synonyms: priggish, prim, prissy, prudish, puritanical, straitlaced, strait-laced, straightlaced, straight-laced, tight-laced, victorian
  2. adjective Having a square toe
    Synonyms: squared-toe

ارجاع به لغت square-toed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «square-toed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/square-toed

لغات نزدیک square-toed

پیشنهاد بهبود معانی