با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Square-shouldered

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چهارشانه (آدم)
- The square-shouldered man walked into the room.
- مرد چهارشانه وارد اتاق شد.
- The square-shouldered football player easily pushed past his opponents.
- فوتبالیست چهارشانه به‌راحتی حریف‌هایش را پشت سر گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت square-shouldered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «square-shouldered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/square-shouldered

لغات نزدیک square-shouldered

پیشنهاد بهبود معانی