آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Foursquare

ˈfɔːrskwer ˈfɔːskweə

معنی foursquare | جمله با foursquare

adjective adverb

چهار ضلعی، مربع، لوزی، چهارگوش، محکم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a foursquare approach

روش صادقانه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد foursquare

  1. adjective square
    Synonyms:
  1. adjective firm
    Synonyms:
  1. noun (geometry) a plane rectangle with four equal sides and four right angles; a four-sided regular polygon
    Synonyms:
  1. adverb With firmness and conviction; without compromise; - C.G.Bowers
  1. adjective frank

ارجاع به لغت foursquare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foursquare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foursquare

لغات نزدیک foursquare

پیشنهاد بهبود معانی