امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Partisanship

    ˈpɑːrtəzənˌʃɪp ˌpɑːtɪˈzænʃɪp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    طرفداری، هواخواهی، غیرت‌کشی، حمایت، تعصب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد partisanship

    1. noun An inclination for or against that inhibits impartial judgment
      Synonyms:
      partiality bias one-sidedness prejudice prepossession tendentiousness
      Antonyms:
      impartiality

    ارجاع به لغت partisanship

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «partisanship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/partisanship

    لغات نزدیک partisanship

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return