Securely

    səˈkjʊrli sɪˈkjʊəli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more securely

    • صفت عالی:

      most securely

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور ایمن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The offices were securely guarded.
    - از دفاتر به‌طور ایمن محافظت می‌شد.
    - This certificate is an important document, and should be kept securely.
    - این گواهی سندی مهم است و باید به‌طور ایمن از آن نگهداری شود.
    adverb
    به‌طور محکم
    - Please ensure that your seat belts are fastened securely.
    - لطفا اطمینان حاصل کنید که کمربندهای ایمنی شما به‌طور محکم بسته شده‌اند.
    - He has given up political power, but he remains securely in control of the army.
    - او قدرت سیاسی را رها کرده است، اما همچنان به‌طور محکم کنترل ارتش را در دست دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد securely

    1. adverb In a secure manner; in a manner free from danger
      Synonyms: firmly
    2. adverb In a manner free from fear or risk
      Antonyms: insecurely

    لغات هم‌خانواده securely

    ارجاع به لغت securely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «securely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/securely

    لغات نزدیک securely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند