فعالانه، بهطور فعال، با جدیت، بهطور جدی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is actively training for the marathon.
او هر روز با جدیت برای ماراتن تمرین میکند.
The teacher encourages students to actively engage in classroom discussions.
معلم دانشآموزان را تشویق میکند تا فعالانه در بحثهای کلاسی شرکت کنند.
The company is actively seeking new investors for their upcoming project.
این شرکت بهطور جدی به دنبال سرمایهگذاران جدید برای پروژهی آتی خود است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «actively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/actively