(به گونهای که میتواند تغییر کند تا با شرایط مختلف سازگار شود) بهطور انعطافپذیر، بهطور منعطف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's employees want to work more flexibly.
کارمندان شرکت میخواهند بهطور منعطفتر کار کنند.
The robot can move flexibly and smoothly over uneven surfaces.
این رُبات [=معادل فارسی: هوشمان] میتواند بهطور انعطافپذیر و روان، رویِ سطوح ناهموار حرکت کند.
They can think flexibly and develop alternative strategies to accomplish their goals.
آنها میتوانند بهطور انعطافپذیر بیندیشند و استراتژیهای جایگزین بهمنظورِ دستیابی به اهداف خود را توسعه دهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flexibly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flexibly