سرسختانه، مصرانه، با سماجت، لجوجانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She doggedly defended her position in the debate.
او سرسختانه از موضع خود در مناظره دفاع کرد.
The detective searched doggedly for clues in the case.
کارآگاه با سماجت بهدنبال سرنخهایی در این پرونده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «doggedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doggedly