Passive-aggressive

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  روان‌شناسی سلامت روان پرخاشگرانه‌ی منفعلانه (نشان دادن عدم تمایل به کمک یا دوستانه بودن، بدون ابراز خشم)
  • - Her passive-aggressive behavior was evident through her constant procrastination.
  • - رفتار پرخاشگرانه‌ی منفعلانه‌ی او در اهمال‌کاری مداومش مشهود بود.

  • - He displayed his passive-aggressive nature.
  • - ماهیت پرخاشگرانه‌ی منفعلانه‌ی خود را نشان داد.
• noun countable
  روان‌شناسی سلامت روان پرخاشگر منفعل (شخص)
  • - The office environment became toxic due to the presence of several passive-aggressives.
  • - محیط اداری به دلیل وجود چند پرخاشگر منفعل سمی شد.

  • - The passive-aggressive always finds subtle ways to undermine others.
  • - این پرخاشگر منفعل همیشه راه‌های زیرکانه‌ای برای تضعیف دیگران پیدا می‌کند.