Accouchement

əˈkuːʃmɒŋ əˈkuːʃmɒŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    accouchements

معنی

noun
زایمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accouchement

  1. noun the act or process of bringing forth young
    Synonyms:
    birth childbirth delivery labor childbearing birthing vaginal-birth lying-in travail parturition

ارجاع به لغت accouchement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accouchement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accouchement

لغات نزدیک accouchement

پیشنهاد بهبود معانی