فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Accordion

əˈkɔːrdiən əˈkɔːdiən

شکل جمع:

accordions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موسیقی آکوردئون، آکاردئون (سازی بادی و دستی، با بدنه‌ای تاشو و دکمه‌هایی در دو طرف که با فشردن و کشیدن آن، صدا تولید می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Learning the accordion requires regular practice.

یادگیری آکاردئون نیازمند تمرین منظم است.

The children watched the accordion player in awe.

کودکان با شگفتی به نوازنده‌ی آکوردئون نگاه می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My grandfather always played the accordion at family gatherings.

پدربزرگم همیشه در دورهمی‌های خانوادگی آکاردئون می‌نواخت.

accordion pleats

چین آکاردئونی دامن، پلیسه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accordion

  1. noun a portable musical instrument with a keyboard and buttons, played by pushing and pulling a bellows while pressing keys to produce sound through metal reeds
    Synonyms:
    musical instrument melodeon concertina squeezebox windbox groanbox stomach Steinway

ارجاع به لغت accordion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accordion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accordion

لغات نزدیک accordion

پیشنهاد بهبود معانی