شکل جمع:
accordionsموسیقی آکوردئون، آکاردئون (سازی بادی و دستی، با بدنهای تاشو و دکمههایی در دو طرف که با فشردن و کشیدن آن، صدا تولید میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Learning the accordion requires regular practice.
یادگیری آکاردئون نیازمند تمرین منظم است.
The children watched the accordion player in awe.
کودکان با شگفتی به نوازندهی آکوردئون نگاه میکردند.
My grandfather always played the accordion at family gatherings.
پدربزرگم همیشه در دورهمیهای خانوادگی آکاردئون مینواخت.
accordion pleats
چین آکاردئونی دامن، پلیسه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accordion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accordion