بهصورتِ nerve-wracking نیز نوشته میشود.
اعصابخردکن، کلافهکننده، نگرانکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This music is nerve-racking to me.
این موسیقی اعصاب مرا خرد میکند.
The job interview was a nerve-racking experience.
مصاحبه شغلی بسیار کلافهکننده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nerve-racking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nerve-racking-or-nerve-wracking