Nervously

    ˈnɜːrvəsli ˈnɜːvəsli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more nervously

    • صفت عالی:

      most nervously

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    با حالتی عصبی، با نگرانی، با دلشوره، با دلواپسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The student nervously chewed on their pen during the exam.
    - این پیش قبل از رفتن روی صحنه با حالتی عصبی در پشت صحنه قدم می‌زد.
    - She nervously tapped her foot while waiting for the job interview.
    - در حالی که منتظر شروع مصاحبه بود، با دلواپسی به پایش ضربه زد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nervously

    1. adjective
      Synonyms: tensely, apprehensively, restlessly

    لغات هم‌خانواده nervously

    ارجاع به لغت nervously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nervously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nervously

    لغات نزدیک nervously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند