فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shakily

ˈʃeɪkli ˈʃeɪkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور متزلزل، به‌طور لرزان، توأم با لرزش
    • - Jill rose shakily to her feet.
    • - جیل به‌طور لرزان از جایش بلند شد.
    • - The plane landed shakily at the airport.
    • - هواپیما با لرزش و به‌طور متزلزل در فرودگاه فرود آمد.
  • adverb
    از روی ضعف، توأم با ضعف، به‌طور ضعیف
    • - The team began the game shakily.
    • - تیم بازی را با ضعف آغاز کرد.
    • - The movie starts shakily but gets better.
    • - فیلم به‌طور ضعیف شروع می‌شود اما رفته‌رفته بهتر می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده shakily

ارجاع به لغت shakily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shakily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shakily

لغات نزدیک shakily

پیشنهاد بهبود معانی