بهطور متزلزل، بهطور لرزان، توأم با لرزش
Jill rose shakily to her feet.
جیل بهطور لرزان از جایش بلند شد.
The plane landed shakily at the airport.
هواپیما با لرزش و بهطور متزلزل در فرودگاه فرود آمد.
از روی ضعف، توأم با ضعف، بهطور ضعیف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team began the game shakily.
تیم بازی را با ضعف آغاز کرد.
The movie starts shakily but gets better.
فیلم بهطور ضعیف شروع میشود اما رفتهرفته بهتر میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shakily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shakily