فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Jounce

dʒaʊns dʒaʊns

گذشته‌ی ساده:

jounced

شکل سوم:

jounced

سوم‌شخص مفرد:

jounces

وجه وصفی حال:

jouncing

شکل جمع:

jounces

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

بالا و پایین پریدن، جست‌وخیز کردن، تکان دادن

Children jounce happily on the trampoline.

کودکان با خوشحالی روی ترامپولین می‌پرند.

The boat jounced on the choppy waves.

قایق روی امواج متلاطم بالاوپایین می‌رفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He accidentally jounced the table, spilling the drinks.

او به‌طور تصادفی میز را تکان داد و نوشیدنی‌ها ریخت.

The puppy jounced playfully as it chased after the ball.

وقتی که سگ به دنبال توپ می‌رفت، به‌طور بازیگوشانه‌ای جست‌وخیز کرد.

The wind jounced the sign, causing it to sway back and forth.

باد تابلو را تکان داد و باعث شد به عقب‌وجلو حرکت کند.

noun countable

تکان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The sudden jounce of the bus threw me forward.

تکان ناگهانی اتوبوس من را به جلو پرتاب کرد.

Every jounce of the train rattled the windows.

هر تکان قطار شیشه‌ها را به صدا در می‌آورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A small jounce woke her from her light sleep.

تکان کوچکی او را از خواب سبکش بیدار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jounce

  1. noun a sudden jarring impact
    Synonyms:
    impact collision bump jolt shock jar bounce jolting
  1. verb move up and down repeatedly
    Synonyms:
    bounce

ارجاع به لغت jounce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jounce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jounce

لغات نزدیک jounce

پیشنهاد بهبود معانی