گذشتهی ساده:
jouncedشکل سوم:
jouncedسومشخص مفرد:
jouncesوجه وصفی حال:
jouncingشکل جمع:
jouncesبالا و پایین پریدن، جستوخیز کردن، تکان دادن
Children jounce happily on the trampoline.
کودکان با خوشحالی روی ترامپولین میپرند.
The boat jounced on the choppy waves.
قایق روی امواج متلاطم بالاوپایین میرفت.
He accidentally jounced the table, spilling the drinks.
او بهطور تصادفی میز را تکان داد و نوشیدنیها ریخت.
The puppy jounced playfully as it chased after the ball.
وقتی که سگ به دنبال توپ میرفت، بهطور بازیگوشانهای جستوخیز کرد.
The wind jounced the sign, causing it to sway back and forth.
باد تابلو را تکان داد و باعث شد به عقبوجلو حرکت کند.
تکان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sudden jounce of the bus threw me forward.
تکان ناگهانی اتوبوس من را به جلو پرتاب کرد.
Every jounce of the train rattled the windows.
هر تکان قطار شیشهها را به صدا در میآورد.
A small jounce woke her from her light sleep.
تکان کوچکی او را از خواب سبکش بیدار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jounce» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jounce