با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Journal

ˈdʒɜrːnl ˈdʒɜːnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    journaled
  • شکل سوم:

    journaled
  • سوم‌شخص مفرد:

    journals
  • وجه وصفی حال:

    journaling
  • شکل جمع:

    journals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
روزنامه، دفتر روزنامه، دفتر وقایع روزانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I kept a journal during my visit to Japan.
- طی سفرم در ژاپن خاطرات خود را یادداشت می‌کردم.
- to keep a journal
- خاطرات خود را نوشتن، رویدادهای روزانه را نوشتن
- My sons read medical journals.
- پسران من مجلات پزشکی می‌خوانند.
- a technical journal
- نشریه‌ی فنی
- Tehran Journal
- تهران ژورنال
- the Journal of the American Medical Association
- نشریه‌ی انجمن پزشکی امریکا
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد journal

  1. noun chronicle
    Synonyms: account, almanac, annals, annual, calendar, chronology, comic book, daily, daybook, diary, gazette, ledger, log, magazine, memento, memoir, minutes, monthly, newspaper, note, observation, organ, paper, periodical, publication, rag, record, register, reminder, reminiscence, review, scandal sheet, statement, tabloid, weekly

لغات هم‌خانواده journal

ارجاع به لغت journal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «journal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/journal

لغات نزدیک journal

پیشنهاد بهبود معانی