شکل جمع:
chronologiesشرح وقایع به ترتیب زمانی
علم ترتیب تاریخ، گاهشناسی، تاریخشماری، جدول یا شرح وقایع یا تاریخهای وابسته به آنها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My history is good but I forget chronology.
تاریخ من خوب است؛ ولی تقدم و تأخر رویدادها را فراموش میکنم.
a chronology of the main events of Dehkhoda's life
شرح رویدادهای مهم زندگی دهخدا به ترتیب تاریخ آنها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chronology» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chronology