با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Newspaper

ˈnuːzˌpeɪpər ˈnjuːsˌpeɪpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    newspapers

معنی‌ها

noun countable A1
روزنامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - intransitive
روزنامه‌نگاری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد newspaper

  1. noun regular, continuous publication containing information
    Synonyms: biweekly, bulldog, community, daily, extra, gazette, journal, magazine, metropolitan, organ, paper, periodical, press, rag, record, review, scandal sheet, sheet, tabloid, trade, weekly

ارجاع به لغت newspaper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newspaper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newspaper

لغات نزدیک newspaper

پیشنهاد بهبود معانی