همچنین میتوان از pleasure و orgasm به جای jouissance استفاده کرد.
(فرانسوی) ارگاسم، خوشی، لذت، کِیف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The jouissance of achieving her dream was overwhelming.
لذت دستیابی به رویایش بسیار زیاد بود.
The artist's work was filled with a sense of jouissance and passion.
کار این هنرمند مملو از حس لذت و اشتیاق بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jouissance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jouissance