ضمناً، در این ضمن، در ضمن، در اثنا، در خلال، در این اثنا، در این زمان، در این حال، در این هیروویر، در این گیرودار، در این حین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I continued working, meanwhile, he went out shopping.
من به کار کردن ادامه دادم و او در این حین به خرید رفت.
His colleagues, meanwhile, were busily scheming to get rid of him.
همکارانش در این هیروویر مشغول توطئهچینی برای خلاص شدن از شر او بودند.
حین، فاصله، مدت، هیروویر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was waiting for my friend to arrive, and meanwhile, I read a book.
منتظر آمدن دوستم بودم و در همین فاصله کتاب خواندم.
The food was cooking in the oven, and meanwhile, we set the table.
غذا در فر درحال پخت بود و در همین مدت سفره را چیدیم.
کلمهی «meanwhile» در زبان فارسی به «در همین حال»، «در این بین» یا «در عین حال» ترجمه میشود.
این واژه در زبان انگلیسی یک قید (adverb) و گاه یک اسم (noun) است که بیشتر برای نشان دادن همزمانی دو رویداد یا برای پرکردن فاصلهی زمانی میان دو رخداد به کار میرود. «Meanwhile» از نظر کاربردی یکی از واژگان پرمصرف در زبان نوشتاری و گفتاری است، چراکه امکان انتقال مفهوم همزمانی و ارتباط میان دو بخش یک متن یا گفتار را فراهم میکند.
از نظر دستوری، «meanwhile» معمولاً در ابتدای جمله یا میان دو جمله به کار میرود تا گذر طبیعی از یک موقعیت به موقعیتی دیگر ایجاد کند. برای مثال، در جملهی «She was cooking; meanwhile, the children were playing in the yard»، کاربرد این واژه سبب میشود دو عمل همزمان و مرتبط به شکل روان به هم پیوند بخورند. این ویژگی باعث شده است که «meanwhile» ابزاری کارآمد در نوشتارهای داستانی، مقالات، و حتی مکالمات روزمره باشد.
از منظر معنایی، «meanwhile» اغلب بر عنصر زمان تأکید دارد. این واژه به ما یادآوری میکند که در کنار هر عمل یا رویدادی، امکان رخداد همزمانی دیگری نیز وجود دارد. این مفهوم در زندگی روزمره بهخوبی قابل مشاهده است؛ در حالی که فردی مشغول انجام وظایف کاری است، ممکن است دیگری در همان زمان در حال استراحت یا انجام فعالیتی کاملاً متفاوت باشد. بنابراین، «meanwhile» زبان را قادر میسازد تا این چندلایگی و همزمانی وقایع را منعکس کند.
علاوه بر معنای زمانی، «meanwhile» گاهی نقشی در ایجاد تعادل در روایت ایفا میکند. نویسندگان و سخنرانان از این واژه برای تغییر کانون توجه مخاطب از یک رویداد به رویداد دیگر استفاده میکنند، بیآنکه پیوستگی متن خدشهدار شود. در واقع، «meanwhile» همانند پلی عمل میکند که دو بخش جداگانهی یک داستان یا گزارش را به هم متصل کرده و جریان روایت را پیوسته و روان نگه میدارد.
«meanwhile» فراتر از یک قید ساده است؛ این واژه نمایانگر گذر زمان، همزمانی و ارتباط میان رخدادهاست. چه در متون علمی و چه در متون ادبی، حضور «meanwhile» به ساختار جملهها انسجام میبخشد و به خواننده یا شنونده امکان میدهد درک دقیقتری از روابط زمانی داشته باشد. به همین دلیل، این واژه یکی از ابزارهای مهم در انتقال مفاهیم پیچیدهی زمانی در زبان انگلیسی محسوب میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «meanwhile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meanwhile