ضمناً، در این ضمن، در ضمن، در اثنا، در خلال، در این اثنا، در این زمان، در این حال، در این هیروویر، در این گیرودار، در این حین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I continued working, meanwhile, he went out shopping.
من به کار کردن ادامه دادم و او در این حین به خرید رفت.
His colleagues, meanwhile, were busily scheming to get rid of him.
همکارانش در این هیروویر مشغول توطئهچینی برای خلاص شدن از شر او بودند.
حین، فاصله، مدت، هیروویر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was waiting for my friend to arrive, and meanwhile, I read a book.
منتظر آمدن دوستم بودم و در همین فاصله کتاب خواندم.
The food was cooking in the oven, and meanwhile, we set the table.
غذا در فر درحال پخت بود و در همین مدت سفره را چیدیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «meanwhile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meanwhile