فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Ebullition

ˌebəˈlɪʃən ˌebəˈlɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
جوشانی، جوشندگی، جوش (همراه با گاز و حباب مانند مشروبات گازدار)، جوشش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
(بیرون ریختن ناگهانی برای مثال بروز دادن احساسات) برون‌ریزی، برون‌ریز، دق دل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ebullition

  1. noun bubbling up
    Synonyms:
    boiling effervescence fermentation seething ebullience effervescing decoction
  1. noun a sudden display, as of emotion
    Synonyms:
    outburst blowup gush overflowing effusion

ارجاع به لغت ebullition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ebullition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ebullition

لغات نزدیک ebullition

پیشنهاد بهبود معانی