فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Highness

ˈhaɪnəs ˈhaɪnəs

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

بلندی، فرازی، ارتفاع، رفعت، جاه و مقام

noun

(H بزرگ) اشرافی بلند‌پایه، (عنوانی که برای اشرافی‌های بلندپایه به‌کار می‌رود - پس از your یا his یا her)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We have come to welcome your highness.

ما آمده‌ایم که به جناب‌عالی (حضرت اجل و غیره) خوش‌آمد بگوییم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد highness

  1. noun quality of being high
    Synonyms:
    height tallness loftiness length
  1. noun term of respect, usually to royalty
    Synonyms:
    majesty honor grace sire lordship ladyship excellency reverence worship royalty

لغات هم‌خانواده highness

  • noun
    highness, high

ارجاع به لغت highness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/highness

لغات نزدیک highness

پیشنهاد بهبود معانی