فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Live On

    معنی‌ها

    phrasal verb B2

    بخور و نمیر زندگی کردن، زندگی را گذراندن

    phrasal verb

    دوام آوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد live on

    1. phrasal verb survive solely by consuming a certain thing
    1. phrasal verb endure

    ارجاع به لغت live on

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «live on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/live-on

    لغات نزدیک live on

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    book a seat coach tour green bean half-price electricals kitchen roll main course minibar mobile device motor racing new potatoes order number next-day delivery nightlife package holiday امید عسل بیعانه آرزو باران یزدان بهار جانان کیمیا الهام سعید رها پارسا ثنا ارغوان