فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Carry Over

ˈkæriˈoʊvə ˈkæriˈəʊvə

توضیحات:

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): carryover و carry-over

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive

به تأخیر انداختن، به تعویق انداختن، موکول کردن

I have so much work to do that I will have to carry over some of my tasks until tomorrow.

کارهای زیادی برای انجام دادن دارم که باید برخی از وظایفم را تا فردا به تأخیر بیندازم.

The rain forced us to carry over the outdoor event to the following weekend.

باران ما را مجبور کرد که رویداد در فضای باز را به آخر هفته‌ی بعد موکول کنیم.

phrasal verb verb - transitive

منتقل کردن، نقل مکان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The tension from our argument last night carried over into our breakfast conversation this morning.

تنش ناشی از مشاجره‌ی دیشب ما به مکالمه‌ی صبحانه‌ی امروز صبح ما منتقل شد.

The enthusiasm from the team's win carried over into their next game, resulting in another victory.

شور و شوق حاصل از برد این تیم به بازی بعدی آن‌ها نیز منتقل شد و نتیجه‌ی آن یک پیروزی دیگر بود.

noun

انتقال

The carry-over of bad habits from his previous job hindered his performance in his new position.

انتقال عادات بد از شغل قبلی‌اش مانع عملکرد او در موقعیت شغلی جدیدش شد.

The carryover of knowledge from her previous courses helped her excel in her new class.

انتقال دانش از دوره‌های قبلی به او کمک کرد تا در کلاس جدید خود برتری یابد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carry over

  1. phrasal verb transfer (something) to a later point in time

ارجاع به لغت carry over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carry over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carry-over-2

لغات نزدیک carry over

پیشنهاد بهبود معانی