فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Disposable

dɪˈspoʊzəbl dɪˈspəʊzəbl

شکل جمع:

disposables

صفت تفضیلی:

more disposable

صفت عالی:

most disposable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable C2

یک‌بارمصرف، دور‌انداختنی، مصرف‌شده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

a disposable cup

لیوان یک‌بارمصرف

a disposable napkin

دستمال‌سفره‌ی دورانداختنی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

disposable diapers

پوشک‌های مصرف‌شده

adjective

قابل‌خرج، قابل‌مصرف، در اختیار، در دسترس، دم‌دست، موجود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

they have an urgent need for all disposable air combat units.

آن‌ها به همه‌ی یگان‌های رزمی هوایی موجود نیاز فوری دارند.

disposable assets

دارایی‌های در دسترس

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disposable

  1. adjective free or available for use or disposition
    Antonyms:
    nondisposable
  1. adjective designed to be disposed of after use
    Antonyms:
    nondisposable

لغات هم‌خانواده disposable

  • adjective
    disposable

ارجاع به لغت disposable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disposable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disposable

لغات نزدیک disposable

پیشنهاد بهبود معانی