فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disposable

dɪˈspoʊzəbl dɪˈspəʊzəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    disposables
  • صفت تفضیلی:

    more disposable
  • صفت عالی:

    most disposable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    یک‌بار مصرف، دور‌انداختنی
    • - a disposable cup.
    • - لیوان یک‌بار مصرف.
    • - a disposable napkin.
    • - دستمال سفره‌ی دورانداز.
  • adjective
    قابل‌خرج، قابل‌مصرف، در اختیار، موجود، دم دست
    • - they have an urgent need for all disposable air combat units.
    • - آن‌ها به همه‌ی یگان‌های رزمی هوایی موجود نیاز فوری دارند.
    • - disposable assets.
    • - دارایی‌های در دسترس.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disposable

  1. adjective Free or available for use or disposition
    Antonyms: nondisposable
  2. adjective Designed to be disposed of after use
    Antonyms: nondisposable

لغات هم‌خانواده disposable

ارجاع به لغت disposable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disposable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disposable

لغات نزدیک disposable

پیشنهاد بهبود معانی