با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Duo

    ˈduːoʊ ˈdjuːəʊ ˈdjuːəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C1
    دو نفری (مخصوصا آواز یا موسیقی دونفره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The musical duo performed a captivating live show.
    - این دو موسیقی‌ساز یک برنامه‌ی زنده‌ی جذاب اجرا کردند.
    - The cooking duo prepared a delicious meal.
    - غذای خوشمزه با آشپزی دو نفره آماده شده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد duo

    1. noun twosome
      Synonyms: brace, couple, doublet, dyad, pair

    ارجاع به لغت duo

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «duo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/duo

    لغات نزدیک duo

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند