چوببست، داربست، دار، تختهبندی، ساختاربندی، چارچوببندی
The workers climbed up the scaffold to reach the high ceiling.
کارگران از داربست بالا رفتند تا به سقف بلند برسند.
The scaffold collapsed, causing injuries to several workers.
داربست شکست و باعث آسیب به کارگران زیادی شد.
چوببست، داربست، دار، تختهبندی، سکوب یا چهارچوب، تختهبندی کردن، سکوب زدن، به دار آویختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scaffold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scaffold