فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cross Over

ˈkrɒsˈoʊvə krɒsˈəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    پا گذاشتن به جایی یا چیزی، از حوزه‌ای به حوزه‌ی دیگر رفتن
    • - The artist decided to cross over from painting to sculpture to explore new dimensions of creativity.
    • - این هنرمند تصمیم گرفت از نقاشی به مجسمه‌سازی برود تا ابعاد جدیدی از خلاقیت را کشف کند.
    • - After years of playing classical music, she decided to cross over to jazz to broaden her musical horizons.
    • - پس‌از سال‌ها نواختن موسیقی کلاسیک، او تصمیم گرفت برای گسترش افق‌های موسیقی‌اش به جاز پا بگذارد.
  • noun phrase
    به محبوبیت رسیدن، به موفقیت رسیدن
    • - The fashion designer's innovative style effortlessly crossed over from high-end couture to streetwear fashion.
    • - سبک نوآورانه‌ی این طراح مد به‌راحتی از مد لباس‌های سطح بالا به مد لباس‌های خیابانی به محبوبیت رسید.
    • - The restaurant's fusion cuisine crossed over to attract food enthusiasts from diverse backgrounds.
    • - غذاهای تلفیقی این رستوران به موفقیت رسید تا علاقه‌مندان به غذا را با پیشینه‌های مختلف جذب کند.
  • phrasal verb
    تحت‌تأثیر قرار دادن
    • - As the virus mutated, scientists worried it might cross over to other species.
    • - ازآنجایی‌که ویروس جهش یافت، دانشمندان نگران بودند که این ویروس گونه‌های دیگر را تحت‌تاثیر قرار دهد.
    • - With globalization, cultural trends easily cross over from one continent to another.
    • - با جهان‌گستری، گرایشات فرهنگی به‌راحتی از قاره‌ای به قاره‌ی دیگر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cross over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-over

لغات نزدیک cross over

پیشنهاد بهبود معانی