پا گذاشتن به جایی یا چیزی، از حوزهای به حوزهی دیگر رفتن
The artist decided to cross over from painting to sculpture to explore new dimensions of creativity.
این هنرمند تصمیم گرفت از نقاشی به مجسمهسازی برود تا ابعاد جدیدی از خلاقیت را کشف کند.
After years of playing classical music, she decided to cross over to jazz to broaden her musical horizons.
پساز سالها نواختن موسیقی کلاسیک، او تصمیم گرفت برای گسترش افقهای موسیقیاش به جاز پا بگذارد.
به محبوبیت رسیدن، به موفقیت رسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fashion designer's innovative style effortlessly crossed over from high-end couture to streetwear fashion.
سبک نوآورانهی این طراح مد بهراحتی از مد لباسهای سطح بالا به مد لباسهای خیابانی به محبوبیت رسید.
The restaurant's fusion cuisine crossed over to attract food enthusiasts from diverse backgrounds.
غذاهای تلفیقی این رستوران به موفقیت رسید تا علاقهمندان به غذا را با پیشینههای مختلف جذب کند.
تحتتأثیر قرار دادن
As the virus mutated, scientists worried it might cross over to other species.
ازآنجاییکه ویروس جهش یافت، دانشمندان نگران بودند که این ویروس گونههای دیگر را تحتتاثیر قرار دهد.
With globalization, cultural trends easily cross over from one continent to another.
با جهانگستری، گرایشات فرهنگی بهراحتی از قارهای به قارهی دیگر را تحتتاثیر قرار میدهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cross over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cross-over