شکل جمع:
brothsغذا و آشپزی گوشتابه، سوپ آبکی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The chicken broth was simmered for hours.
گوشتابهی مرغ ساعتها جوشانده شد.
too many cooks spoil the broth
آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بینمک
(آزمایشگاه) محیط کشت (مایع)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bacteria multiplied rapidly in the broth.
باکتریها بهسرعت در محیط کشت تکثیر شدند.
The broth was carefully sterilized before being used in the experiment.
محیط کشت قبل از استفاده در آزمایش بهدقت استریل شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broth