آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Gumbo

ˈɡʌmboʊ ˈɡʌmbəʊ

معنی gumbo

noun

آبگوشت بامیه، (گیاه‌شناسی) بامیه، نوعی خاک گلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gumbo

  1. noun long mucilaginous green pods; may be simmered or sauteed but used especially in soups and stews
    Synonyms:
    okra lady's-finger okra plant Abelmoschus esculentus hibiscus-esculentus
  1. noun any of various fine-grained silty soils that become waxy and very sticky mud when saturated with water
    Synonyms:
    gumbo soil

ارجاع به لغت gumbo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gumbo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gumbo

لغات نزدیک gumbo

پیشنهاد بهبود معانی