امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alcohol

ˈælkəhɑːl ˈælkəhɒl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    alcohols

معنی و نمونه‌جمله

noun A2
الکل، هرنوع مشروبات الکلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Alcohol ruined his life.
- الکل زندگیش را تباه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alcohol

  1. noun intoxicating, flammable liquid
    Synonyms:
    alky booze canned heat cocktail drink ethanol firewater hard stuff hootch intoxicant liquor methanol moonshine palliative red-eye rotgut sauce smoke spirits tipple toddy

ارجاع به لغت alcohol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alcohol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alcohol

لغات نزدیک alcohol

پیشنهاد بهبود معانی