(برای فردی) محبوب نبودن، راستِکار نبودن، به طبع نخوردن، موردعلاقه نبودن، دلخواه و موردپسند نبودن، باب میل نبودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I tried rock climbing, but it’s just not my cup of tea.
صخرهنوردی را امتحان کردم اما راستِکار من نبود.
This movie might not be your cup of tea, but it's received positive reviews.
شاید این فیلم باب میل تو نباشد، اما نقدهای مثبتی دریافت کرده است.
His sense of humor may not be everyone's cup of tea, but it always makes me laugh.
شاید شوخطبعی او موردپسند همگان نباشد، اما همیشه مرا به خنده وا میدارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «not be someone's cup of tea» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/somebodys-cup-of-tea