با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blotchy

ˈblɒtʃi ˈblɒtʃi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    blotchier
  • صفت عالی:

    blotchiest

معنی‌ها

adjective
لک‌مانند، لکه‌مانند، مانند‌کلف
adjective
پوشیده از لکه، لک‌دار، کک‌مکی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blotchy

  1. adjective Marked with irregularly shaped spots or blots
    Synonyms: mottled, blotched, freckle-faced, spotted, splotched

ارجاع به لغت blotchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blotchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blotchy

لغات نزدیک blotchy

پیشنهاد بهبود معانی