فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blotter

ˈblɑːtər ˈblɒtə

معنی و نمونه‌جمله

noun

جوهر خشک‌کن، دفتر باطله، دفتر ثبت معاملات، دفتر روزنامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

A police blotter is a record of all arrests and charges.

دفتر روزانه‌ی کلانتری عبارت‌است‌از: ثبت کلیه‌ی بازداشت‌ها و اتهامات.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blotter

  1. noun the daily written record of events (as arrests) in a police station
    Synonyms:
    day book police-blotter rap sheet charge sheet (desk) pad blotting-paper pen-wiper ink absorber

ارجاع به لغت blotter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blotter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blotter

لغات نزدیک blotter

پیشنهاد بهبود معانی