با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blotter

ˈblɑːtər ˈblɒtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    جوهر خشک‌کن، دفتر باطله، دفتر ثبت معاملات، دفتر روزنامه
    • - A police blotter is a record of all arrests and charges.
    • - دفتر روزانه‌ی کلانتری عبارت‌است‌از: ثبت کلیه‌ی بازداشت‌ها و اتهامات.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blotter

  1. noun The daily written record of events (as arrests) in a police station
    Synonyms: blotting-paper, (desk) pad, ink absorber, day book, police-blotter, pen-wiper, rap sheet, charge sheet

ارجاع به لغت blotter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blotter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blotter

لغات نزدیک blotter

پیشنهاد بهبود معانی