با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Mangy

ˈmeɪndʒi ˈmeɪndʒi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    گر، مبتلا به جرب، مبتلا به گری، جرب‌دار
    • - one mangy goat makes the whole flock mangy
    • - یک بز گر گله را گر می‌کند
    • - a mangy restaurant
    • - یک رستوران کثیف
    • - a mangy lawn
    • - چمن کم‌پشت و بد
    • - an old man with mangy hair
    • - پیرمردی با موهای کم‌پشت و ژولیده
    • - I sat on a mangy rug.
    • - روی یک فرش کهنه و نخ‌نما نشستم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mangy

  1. adjective scruffy
    Synonyms: decrepit, dirty, impoverished, indigent, mean, moth-eaten, poor, ragtag, shabby, shoddy, sick, sleazy, squalid, tattered
    Antonyms: kempt, neat

ارجاع به لغت mangy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mangy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mangy

لغات نزدیک mangy

پیشنهاد بهبود معانی